زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در برگشت به کربلا
شاعر : سید هاشم وفایی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
ای آرزوی خـفـته به خون ای برادرم این قبر، قـبر توست که باشد برابرم؟
گل چیدهام ز اشک که ریزم به تربتت ای خفته زیر خاک که خاک تو بر سرم
ازبس که نیزه خورده تنت پیش چشم من آیـد هــنــوز خــون دل از دیــدۀ تــرم
هر چند در فراق، به سر بُردهام، ولی هرگز گـمـان نـبـود که طاقـت بیاورم
گلهای باغ سـبـز تو نیـلـوفـری شدند من هم چو غـنچـههای کبود تو پرپرم
ای محـرم هـمیـشۀ زینب، بدان هـنوز از ضرب تازیـانـه کـبود است پیکـرم
درمـانـدهام چـگـونه بگـویم جـواب او پُرسد اگر رباب که کو قـبر اصغـرم؟
داغ رقـیـۀ تـو مـرا پـیــر کـرده اسـت از خواهـرت مپُرس کجا رفته دخـترم
من از مـدیـنه با تو رسـیدم به کـربـلا بیتـو چـگـونه عـازم شـهـر پـیـمـبـرم
آتش گرفته است «وفائی» ازاین سخن! وقتی رسم مـدیـنه چه گـویم به مـادرم
|